کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و ولادت امام سجاد علیه السلام

شاعر : حسن کردی     نوع شعر : مدح و ولادت     وزن شعر : فعولن فعولن فعولن فعول     قالب شعر : ترکیب بند    

بـیـایـیـد عـشـق را عـبـادت كنیم            به سـجـاده عـرض ارادت كـنـیم

در این خشك سال صداقت شبی            دو ركعـت محـبـت تـلاوت كنیم


« تمام عـبـادات ما عـادت است            به بی عادتی كاش عادت كنیم»

بـیـایـیـد نـوبت بـگـیـریـم و بعـد            صف عـاشـقـی را رعایت كـنیم

همین كه در این صف نشستیم پس            بـیـایـیـد شـكــر ولایـت كــنــیــم

شـب سـوم عـاشـقـی های ماست            دوبـاره كـمـی عـشق نیت كـنـیم

مـجـال عـبـادت به عـالـم رسیـد

بـهـار مـنـاجـاتــیـان هـم رسـیـد

به چشم زمین تا كه مهمان شدی            به عـمـر پدر راحت جـان شدی

تــو از مــادری آریـایــی نــژاد            و از مـا و فـرزنـد ایـران شـدی

عجم با تو شأنی دگر یافت چون            تو فـامـیـل با شهر سلـمان شدی

پر از لحظه های ركوع و سجود            و تـنـدیـس خـاكـی ایـمـان شدی

تو هستی؛ قـناعت چه معـنا دهد            مگر نه كه لبریز احـسـان شدی

كـریـمـانـه مـا را بـخـر حضرتا            تـو كـه آبـروی كـریـمـان شـدی

نـوشـتـم كـه مـهـتـاب مـن آمــده

عــلــی ابــن اربــاب مـن آمــده

: امتیاز

سرود ولادت امام سجاد علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک

آمـده نـور دل خـون خـدا، سـیّد السّاجدین          روشنی بخشِ دل و جان حسین، زین العابدین

آمده نور ارض و سـما          چارمین رکن دین خدا


بر دو عالم تهـنیت باد          مــقــدم امــام ســجّــاد

سـیّـدی امـام سـجّـاد؛ سـیّـدی امـام سـجّـاد (۲ )

*****************************

می دَمَد ز مَهد و قـنـداقـۀ او، نـور ولایت          از دم او جان گرفته تا ابـد، جـسم عبادت

آمده مــولای عـالـمـیـن          وَجهِ رب،علی بن الحسین

دلـبـر هـمه خـوش آمد          گـل فـاطـمه خوش آمد

سـیّـدی امـام سـجّـاد؛ سـیّـدی امـام سـجّـاد (۲ )

*****************************

نظری به حال و روز ما نما، ای به عالم شفیع          در دل شکسته ام فـقـط بُوَد، آرزوی بـقـیع

مَدَد،ای به قربان رحمتت          تا شَوَم زائر به تربتت

جانِ جـان سُرور سینه          بـرکـت شـهـر مـدیـنـه

سـیّـدی امـام سـجّـاد؛ سـیّـدی امـام سـجّـاد (۲ )

: امتیاز

سرود ولادت امام سجاد علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک

آمد یـوسف پـیـغـمـبـر، آمـد روح دعـا            نور افشان شده در عالم، ماه خون خدا

آمـد آیـۀ شـیــدایـی؛ یـاس گـلـشـن زهــرایـی؛ مـعــنـایـی ز دل آرایـی


بحر جود و عطا

نور زین العابدین؛ در سماوات و زمین؛ روشنایی میدهد؛ بر دل عالم

یا علی بن الحسین؛ یا علی بن الحسین؛ یا علی بن الحسین؛ یـوسف زهـرا

********************************************

نــور دیـدۀ ثــارالله؛ آمـد خـیـر الـعـبـاد            مسکـیـنـان کـرامت را؛ آمد باب مـراد

نـورانـی شـده بـیـت الله؛ از نـور رخ وجـه الله؛ آمـد هـستـی و جـانـان

ســیـد الـشّـهــدا

یا امام العارفین؛ سیّدی بر ساجدین؛ مُحرم عشق توأند؛ کعـبه و زمزم

یا علی بن الحسین؛ یا علی بن الحسین؛ یا علی بن الحسین؛ یـوسف زهـرا

********************************************

مشغول گنهم هر دم، جـرمم گشته عیان            کـن آمـاده مـرا آقـا، از بـهـر رمـضـان

ای که روح دعـا هـستی؛ مولای سُعَـدا هستی؛ لطفی کن که شویم اهل

اشک و ذکر و دعا

مـدح تو روی لبم؛ نـور تو ماه شبـم؛ گـرم یـا رب یا ربـم؛ با ولای تو

یا علی بن الحسین؛ یا علی بن الحسین؛ یا علی بن الحسین؛ یـوسف زهـرا

: امتیاز

سرود ولادت امام سجاد علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک ۱              پخش سبک ۲                  ( به سبک خانۀ زهرا و علی )

شاده دلِ ارض و سما؛ گوهر نایاب آمده           روح مناجات و دعا؛ دلـبـر ارباب آمده

حُسنِ خدایی مثل اون؛ چشم دو عالم ندیده           از کرمش بر عاشقا؛ خون خدا عیدی میده


کعبۀ دلها یا علی؛ یوسف زهرا یا علی(۲)

*************************

زادۀ زهرا یا حسین؛ قلب ماها بی قراره           از قدم گل پسرت؛ باران رحمت می باره

شعر ولایت می خوانیم؛ با یه دلِ بی تاب آقا           ما صدقه از تو میخوایم؛ سائلارو دریاب آقا

کعبۀ دلها یا علی؛ یوسف زهرا یا علی(۲)

*************************

حاجت ما رو روا کن؛ آرزوی ما همینه           به زودی زود ما بشیم؛ زائر شهرمدینه

همراه سیّد عـلـی و؛ یـاد امـام و شـهـدا           هم یه سفـر زائـر تو؛ هـم یه سفرکرببلا

کعبۀ دلها یا علی؛ یوسف زهرا یا علی(۲)

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

همراه سیّد عـلـی و؛ یـاد امـام و شـهـدا           هم یه سفر اونجا بریم؛ هم یه سفرکربلا

سرود ولادت امام سجاد علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک                         ( به سبک: ماه رسول خدا؛ شد پر نور و ضیا)

نور دو عین آمده؛ گـل حسین آمده            دلِ همه شاد؛ آمده حـضرت سجّـاد

چهارم ولـی آمده؛ سبـط علی آمـده            دلِ همه شاد؛ آمده حـضرت سجّـاد


کرده طلوع از افقِ نورِ عصمت خورشید و ماه

تـبـریک بگـیـم امشب همه به آقا اباعـبدالله

تابِ این وجـودِ بـی تـابـم آمـد            جـلـوۀ طـلـعـت مـهـتـابـم آمـد

مصحـف نـور جـمـال ثـارالله            یـاس وریـحـانـۀ اربــابـم آمـد

سیّدی یا عـلـی جان؛ سیّدی یا عـلـی جان؛ سیّدی یا عـلـی جـان (۲)

*******************************************

فـروغ انـجـم مـا؛ امـام چـهـارم ما            دلِ همه شاد؛ آمده حـضرت سجّـاد

سیّد و سَروَر ما؛ شـفـیع محشر ما            دلِ همه شاد؛ آمده حـضرت سجّـاد

آمده ماهی بی قرین،حقّ الیقین،یعسوب الدّین

سـیّـد خیل ساجـدین، حضرت زین العـابدین

ای ولای تو مرا صوم و صلاة            ای تو آبـروی ذکـر و مناجات

ای ولیّ حق به ارض و سماوات            بر جـمال تو درود و صلوات

سیّدی یا عـلـی جان؛ سیّدی یا عـلـی جـان؛ سیّدی یا عـلـی جـان (۲)

*******************************************

به اهل ارض و سما؛ برای اهل ولا            یـار و شفـیـعی؛ تو خورشید بقیعی

مظهر جود و سخا؛ گوهر بحر عطا            یـار و شفـیـعی؛ تو خورشید بقیعی

دل شـکـسـتـه ام آقـا تـنـگِ بـرای مـدیـنـه

مرغ دلم یابن الزهـرا کرده هـوای مدیـنه

رُکن و ذکری و قیام و قعـودی            هم قنوت و هم رکوع، هم سجودی

عُمری از داغ پدر گریه کردی            شـاهـد مـصـیـبـت بـابـا بـودی

سیّدی یا عـلـی جـان؛ سیّدی یا عـلـی جـان؛ سیّدی یا عـلـی جـان (۲)

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

دل شـکـسـتـه ام آقـا تـنـگـه بـرای مـدیـنـه            مرغ دل بین فاطمه کرده هـوای مـدیـنــه

مدح و ولادت امام سجاد علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : مربع ترکیب

ای شمس ولایت! قـمـرت باد مبـارک            ای بهـر کـرامت! گهـرت باد مبـارک

ای پنجم شعـبـان! سحـرت باد مبارک            ای مـادر ایـران! پـسرت بـاد مبـارک


آیـیــنـۀ حـسـن ازلــی زاده‌ای امـشـب

در کعـبۀ توحـید، عـلـی زاده‌ای امشب

بـنگـر به سـرِ دست، جـمـال ازلی را            چـارم وصی احمد و نجل سه ولی را

خـورشـیـد فــروزنـدۀ انـوار جـلـی را            رخـسـار عـلـی‌بـن‌ حـسیـن‌بـن‌عـلـی را

دیــدار حـسـیـن دگــرت بـاد مـبـارک

مـیـلاد گـرامـی پـسـرت بــاد مـبارک

این فرش‌نشینی است که خود عرش مقام است            این حمد و رکوع است وسجود است وقیام است

ایـن قـائـمـۀ دائـمـۀ هـفـت نـظام است            این نجل سه مولا پدر هشت امام است

ما را نه همین در حرمش روی نیاز است

بر دامن او دست همه خلق، دراز است

قـرآن حـسیـن‌بن‌علی مصحـف رویش            جان دو جهان بسته به یک تار ز مویش

خورشید برد سجده به خاک سرکویش            حق است اگر خضر چکد ز آب وضویش

انـوار خـدا مـوج زنـد در جــلــواتـش

از خالق و از خلق درود و صلـواتش

این یوسف زهرا پسر یوسف زهراست            در چرخ ولایت قمر یوسف زهراست

در بحر امامت گهر یوسف زهراست            در سلسله پیغـامبر یـوسف زهـراست

در قافلـه مـولاست هـمـه قـافـلـه‌ها را

در سلسله یـار است همه سلـسله‌ها را

در هر طپش قـلـب بوَد ذکـر خـدایش            پـیـوستـه دعـا مـنـتـظـر حال دعـایش

دل‌‌های حسینی همگان صحن و سرایش            گل‌‌ بوسۀ جبـریل به خـاکِ کفِ پـایش

والله اگــر حـکــم ز داور بــســتــانــد

دانـد کـه در از قـلـعـۀ خـیـبـر بستـاند

فرزند شهادت، پدر صبر و شکیب است            مولای وجود است، نگویید غریب است

بیمار نخوانید، طبیب است، طبیب است            مانند علی نیز خطیب است، خطیب است

گـفـتـار رسـایـش چو شنـیدند صحـابه

گـفـتند علی خوانَد چو در کوفه خطابه

ای بـوسـه زده خـون خـدا بر دهن تو            ای مـثـل نـبـی وحـی الـهـی سخـن تو

تو شمع و همه خلق جهـان انجـمن تو            یـوسـف شـده دلـبـاخــتـۀ پـیـرهـن تـو

دریاست جـگـر تـشنـۀ اشک بصر تو

گـردیـده اجـابت هـمـه جا دور سر تو

یـاس نـبـوی، لالـۀ حـمـرا به تو نـازد            نخل رطب و سینۀ صحرا به تو نازد

بر نیزه سر یـوسف زهـرا به تو نازد            هم فاطمه، هم زینب کبرا به تو نـازد

در عیـن اسـارت به همه خلـق امیری

خصم است اسیر تو که گفته تو اسیری

اوصاف تو بیرون بوَد از حد و شماره            هر لحـظۀ تو در نظـر ماست هـزاره

از ماست اطاعت، ز تو یک لحظه اشاره            عـالـم هـمه بر جـود تو دارند نـظـاره

زنجیر به فـرمـان تو پیچـید به دستت

بـالله قـسـم نـام اسـیـر است شـکـسـتت

بـی‌اذن تو بر تو نـرسـد سنگ لب‌ بام            گر حکم کنی شام شود تیره‌تر از شام

در سلسله صد سلسله با یک نگهت رام            معراج چهل‌ روزۀ تو برتر از اوهـام

پـیـغــامـبــر خـــون امــام شـهــدایــی

هر سو که کنی روی در آغوش خدایی

ای مـلـک خـداونـد تـعـالـی حــرم تـو            ای عـالـم هـستی همه ظـرف کـرم تو

جـان یـافـتـه عیـسای مسیـحا ز دم تو            خـوبـان دو عـالـم هـمـه خـاک قدم تو

میثم که بوَد دست گـدایـیـش به سویت

آیینــۀ دل شستـه بـه خـاک سر کویت

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

گـفـتـار رسـایـش چو شنـیدند صحـابه           گـفـتـنـد عـلـی خوانَد در کوفه خطابه

مدح و ولادت زین العابدین امام سجاد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : مربع ترکیب

ای اهل دعـا! روح دعـا بـاد مـبـارک           در دیــده تـجـلای خــدا بــاد مـبـارک
این عـیـد مـبارک، به شما باد مبـارک           لـبــخــنـد امــام شــهــدا بــاد مـبـارک


جـان در بــدن عـالـم ایـجـاد مـبــارک
آمد به جـهـان حضرت سجـاد، مبارک
ای بانوی ایـران پسر آورده‌ای امشب           ای طوبی عصمت ثمر آورده‌ای امشب
در بیـت ولایت قـمـر آورده‌ای امشب           الحـق که حـسین دگر آورده‌ای امشب
بــی پـرده بـبـیـنـیـد جــمـال ازلــی را
تبریک بگوئید «حسین ابن علی» را
حجروحجر وحلّ ومقام وحرم است این           دریای خروشندۀ جود و کرم است این
در مجمع خوبان دو عالم، علم است این           دردانۀ شهـبانوی مُلک عجم است این
گردیـد عـیـان کـوکـب اقـبـالِ مـحـمّـد
چـشـم و دلـتـان روشن، ای آل محـمّـد
این ماه تمام است، تمام است، تمام است           فرزند قیام است، قیام است، قیام است
ذکر است و سلام است و سلام است، سلام است           بر خلق، امام است، امام است، امام است
این گوهر رخشنده دامان سه دریاست
چارم وصی ختم رُسُل، یوسف زهراست
این ماه، چراغ مه شعبان حسین است           این بضعۀ ثارالله و این جان حسین است
این لالـۀ خـنـدان گـلستـان حسین است           این آیه بـه آیـه همه قرآن حسین است
این جان حـسین است بـدانـید بـدانـیـد!
قـرآن حسین است بخـوانیـد بخـوانیـد!
خیزید که از اشک و شعف آینه شوئیم           چون لالۀ خندان سر هر شاخه بروئیم
پـرواز کـنـان تـا حــرم الله بــپـوئـیــم           مانـند فـرزدق بـخـروشـیـم و بگـوئـیم
ریزد بـه ثـنـایـش دُر نـاب از دهن ما
تا شام شود روز «هـشام» از سخن ما
این است که توحید از او یافت ولادت           دارد بــه وجــودش حــــرم الله ارادت
داده بـه مقـامش ز ازل کعـبه شهـادت           کردند به مهرش همه حجاج، عـبادت
این سیـد و مـولا و امام حـرمین است
این سبط نبی، پور علی، نجلِ حسین است

این سورۀ قدر و زُمر و یوسف و طاهاست           این سیـد بـطحا پـسـر سیـد بـطحاست
ایــن نـور دل فــاطـمــۀ ام‌ابـیـهـاسـت           این نوح و خلیل است و کلیم است، مسیحاست
رخشنده چراغ دل هر انجمن است این
سر تـا بـه قـدم آیـنـۀ پنج تن است این
ای یـوسف زهرا شده مبهوت کمالت!           ای عـرش خدا جایگه قـدر و جلالت!
یـادآور خُلق نبـوی، خـلـق و خصالت           بـا آنکـه بـود حـلـقـۀ زنـجـیـر مـدالت
با آنکه بـه گـردن اثـر سـلـسـله داری
آقـائی و اشراف بـه هر سـلسله داری
غیر از تو که در شام بلا خطبه بخواند           در حـلـقـۀ زنـجـیر، عـدو را بـکشانـد
در کـاخ ستـم یـکـسره آتـش بـفـشـانـد           بـر خــاک مـذلّـت عــدو را بـنــشـانـد
تـو صاحبِ فـریـادِ تــمــامِ شـهــدایــی
بر جان ستـمگـر، شـرر خـشم خـدایی
غیر از تو که در سلسلۀ سخت اسارت           بـر فرق ستمکار زنـد مشت حقارت؟
ویـرانـه کند کاخ ستم را بـه اشارت؟            تـازد بـه سپاه ستم و ظلم و شرارت؟
در خـطبۀ تـو خـشم خـدای ازلی بـود
فریاد خروشان خـدا صوت علی بـود
ای سر زده از سیـنۀ هـر نسل نـدایت           ای زمـزمـۀ وحـی خـداونـد، صدایـت
اســلام، رهـیـنِ نــفـسِ روح فــزایـت           در سلسله پیـوسته به لب ذکر خـدایت
روزی که نبودی خبری از گل"میثم"
شد بسته بـه زنجـیـر ولایت دل"میثم"

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنیدضمناً امام همگان را به مذلت نمی نشاند بلکه فقط ستمگران را ....

ای یـوسف زهرا شده مبهوت کمالت!           ای عرش خدا گوشه‌ای از قصر جلالت!

در کـاخ ستـم یـکـسره آتـش بـفـشـانـد           بـر خاک مـذلّت هـمگـان را بـنـشـانـد

مدح و ولادت زین العابدین امام سجاد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مسمط

امشب خـدا بر یوسف زهـرا پسر داد            امشب خـدا شمس ولایت را قـمر داد

قرص قـمر نه بلکه خورشیدی دگر داد            از ماه و از خورشید گردون خوب تر داد


بـر زادۀ خـیـر الـبـشـر خـیـر الـبـشـر داد

جان ها فـدایـش باد کو جان حسیـن است

این بهـترین نجـل امیرالمـؤمنین است            این افـتخـار بانوی ایران زمین است

این جان قرآن روح ایمان رکن دین است            این طا و ها و حا و میم و یا و سین است

ایـن سـیّـد سـجّـاد زیـن الـعـابـدیـن اسـت

این بـر فـراز دست، قـرآن حـسیـن است

آئـیـنـۀ حُـسن رسـول اکـرم اسـت این            مولای کلّ عالم است و آدم است این

احیاگر جان دو صد عـیسی دم است این            دُرِّ سه دریا هشت گوهر را یم است این

ای شـهـربـانـو شـهـریـار عـالم است این

مـاه تـو و خـورشـیـد تـابـان حسین است

تکبـیـر می بوسد دهـان وقـت نمـازش            چشم دعـا در ره به هنـگـام نـیـازش

آیـد ز شـش سو استجـابت پـیـشبـازش            قــرآن بـود دلـدادۀ صـوت حـجـازش

تـوحـیــد جـوشـد از صـدای دلـنــوازش

در عضو عضوش روح ایمان حسین است

بـایـد دوبـاره در جهـان پـیـغـمـبـر آید            از بـیـت حـقّ بنت اسـد با حـیـدر آید

وز بهـر حـیدر همچو زهـرا همسر آید            همچون حسیـن از دامن آن مـادر آید

شـایـد کـه زیـن الـعــابــدیــن دیـگـر آیـد

کاین پنج تن را روح و ریحان حسین است

از سجـده های او عـبادت یافـت زینت            وز خاک درگاهش سعادت یافت زینت

وز او بـزرگیّ و سـیادت یافت زینت            با صبح میـلادش ولادت یافت زینت

وز خـطـبـۀ گرمش شهادت یـافت زینت

این خـطـبـه فریادِ خروشان حسین است

وجــه خــدا مــاه جـمــال نــازنـیـنـش            نقش گُـل روی مـحـمّـد در جـبـیـنـش

دست امیـرالـمـؤمـنـیـن در آسـتـنـیـش            خورشید پیـشانی گذارد بر زمـیـنـش

عــلــم تــمــام انــبــیـا نــقـش نـگــیــنـش

در سینه اش دریای عـرفـان حسین است

این است کز سـوی خـداوند مـبـیـنـش            آمــد نــدای انـت زیـن الـعــابـدیـنـش

گوید به صورت آفرین نقـش آفـرینش            خوانند ره پویان حقّ حقّ الـیـقـیـنـش

از آستـیـن ریزد دو صد روح الامیـنـش

سر تا قدم جان است و جانان حسین است

زنـجـیـرها وقـت دعـا هـم صحبت او            شـمـشـیرها روز غـزا در خـدمت او

بـعـد شـهـیدان شد اسـارت نهضت او            دشمـن چهـل مـنـزل ذلـیـل عـزّت او

یــادآور احــزاب و خــیــبــر قــدرت او

حـتـی زبـانـش تـیـغ بُـرّان حـسیـن است

ای ذات حـقّ مشتـاق یا رب یا رب تو            ای قـدسـیـان محـو منـاجـات شب تـو

ای عـرشیان را بال، فرش مکـتب تو            ای انـبـیـا را شـعـلـۀ تـاب و تـب تـو

ای ذکــرهـا لـب تــشـنـۀ لـعــل لـب تــو

هر ذکر تو یک دُرّ غـلطان حسین است

تـو کـیـسـتـی پـروردۀ خـون خــدایـی            سـر تا قـدم خـورشید حُسن ابـتـدایـی

الـحـق کـه اربـاب دعـا را مـقـتـدایـی            با احمد و زهرا و حیـدر هم صدایی

تـو مـطـلـع الانـوار مـصـبـاح الـهـدایـی

روی تو خـورشید درخشان حسین است

صـدها کـلـیـم الله هـزاران پـور مـریـم            بـاید وضـو گـیـرنـد زآب چـاه زمزم

تـا از تـو گـویـنـد ای ولـی الله اعـظـم            این کار ناید از هـزاران هـمچو میـثم

گر می زنـم یک عـمـر از مـدح شما دم

فیض شما و لطف و احسان حسین است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر در تمام سایت ها حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده که غلط است لذا اصلاح شدو صحیح آن از روی جلد چهارم نخل میثم اورده شد

حـتّـی حـقّ مشتاق یـا رب یـا رب تو            ای قـدسـیـان محـو منـاجـات شب تـو

سرود ولادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

بـر سـپـهـر دین آمـده مـهــتـاب            زادۀ حـــیـــدر، یـــاور اربــاب

ماه بی مثـل و قـرین ابـوفـاضل            لالــۀ امّ بــنــیـن ابـــوفـــاضــل


در مـعرفـت سر آمدی            یا ابالفضل خوش آمدی

مـهـربـان یـار حـسیـن بن عـلـی            یـار و دلـدار حـسـیـن بن عـلـی

جــان مـا فــدای راه عـشـق تـو            ای عـلـمـدار حـسـیـن بن عـلـی

ای عزیز فاطمه؛ یا ابالفضل؛ ای عزیز فاطمه؛ یا ابالفضل؛ ای عزیز فاطمه؛ یا ابالفضل(۲)

*********************************************************

در حـریم راز، او حـسـیـنی بود            از هـمان آغـاز، او حـسیـنی بود

آمــده کـه جـان بــه راه او دهـد            سـر بـه خـاک مـقـدم دلـبـر نهـد

بـوسد پـدر مـاه رویش            چشمان و دست و بازویش

آمـــده مـــیـــر ســپـــاه ثـــارالله            آمــــده گـــــرمــــی آه ثــــارالله

آمـده کـه در نــبــرد عــاشــورا            جـان کــنــد فـــدای راه ثــارالله

ای عزیز فاطمه؛ یا ابالفضل؛ ای عزیز فاطمه؛ یا ابالفضل؛ ای عزیز فاطمه؛ یا ابالفضل(۲)

*********************************************************

ما که روی لـب زمـزمـه داریـم            حـاجـت صـحـن عـلـقـمـه داریـم

ای مـــحــافــظ حـــریـــم آلُ الله            بـــانــی دســت کـــریـــم آلُ الله

با تیغت ای، کوه غیرت            کم کن روی، وهّابیت

عـالـمـی تحت لـوایـت یا عـباس            جـان شیـعـه به فـدایـت یا عباس

کی شـود که یـک شـب جـمـعـه            شویم زائـر کـرببـلایت یا عباس

ای عزیز فاطمه؛ یا ابالفضل؛ ای عزیز فاطمه؛ یا ابالفضل؛ ای عزیز فاطمه؛ یا ابالفضل(۲)

: امتیاز

سرود ولادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک                            ( به سبک: ماه رسول خدا؛ شد پر نور و ضیا)

آمــده کـوکـب دیـن؛ لالۀ امّ بـنـیـن            نسترن و یاس؛ آقام حضرت عباس

ساقی جام یـقـیـن؛ یاور حبـل متین            نسترن و یاس؛ آقام حضرت عباس


آمده ماه هـاشمی یـاور و غـمخوار حسیـن

گـل بریزید آی عاشقـا آمد عـلـمدار حسین

ای بهـار عـالـمـیـن ابـوفـاضل            بر علی نور دو عین ابوفاضل

از همـان میان گهـواره بـودی            تو فـنـاءِ فی الحسین ابوفاضل

سـیّـدی یـا ابـوفـاضل؛ سـیّـدی یـا ابـوفـاضل؛ سـیّـدی یـا ابـالـفـضل(۲)

*******************************************

آمـده روح ادب؛ زادۀ شـاه عـرب            نسترن و یاس؛ آقام حضرت عباس

خـیـرُ الـعـبادِ همه؛ باب مرادِ همه            نسترن و یاس؛ آقام حضرت عباس

دیـده گـشـوده بـه دنـیـا بـچـه شـیـر اسـدالله

از همـان اوّلـش بوده مَحـوِ جـمـال ثـارالله

بین قنداقه با اون روی زیباش            دلـربـای مهر و ماه و کـوکـبِ

آمـده دسـتــه گـل امّ الــبــنـیـن            خـنـده بـر روی لـبـای زیـنـبِ

سـیّـدی یـا ابـوفـاضل؛ سـیّـدی یـا ابـوفـاضل؛ سـیّـدی یـا ابـالـفـضل(۲)

*******************************************

به مصطفی و بتول؛ به اهل بیت رسول            نـور دو عـیـنـی؛ عـلـمـدار حـسـینی

به عاشقـان خـدا؛ خـمیـنـی و شهـدا            نـور دو عـیـنـی؛ عـلـمـدار حـسـینی

ای که شدی تو عاقبت زائر روی فـاطمه

یک شب جمعه قسمت کن بیام پابوست، علقمه

رُکن و مـیـقـات دلم ابوفـاضل            باب حـاجـات دلـم ابـوفـاضـل

ذکـر زیـبــای تـو آوای جـانـم            ای منـاجـات دلـم ابــوفـاضـل

سـیّـدی یـا ابـوفـاضل؛ سـیّـدی یـا ابـوفـاضل؛ سـیّـدی یـا ابـالـفـضل(۲)

: امتیاز

سرود ولادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک ۱              پخش سبک ۲                  ( به سبک خانۀ زهرا و علی )

چارم شعبان شده و؛ آمده خورشید شرف           نـور دل امّ بـنـیـن؛ گـل پسر شاه نجـف

قـبلـۀ حاجـات همه؛ شـور مناجـات همه           مشعر و رُکن و حَجَر و؛ کعبه و میقات همه


یا ابـوفـاضـل مددی یا ابـوفـاضـل مددی

*************************

آمده دلدار حسین؛ آن گل بی خار حسین           والهِ رُخسار حسین؛ یار و علمدار حسین

آنکه بُوَد رتـبـۀ او؛ سَروَر خـیـل سُعَـدا           بوده هـمـیشه ز ادب؛ خـادم شـاه شُهَـدا

یا ابـوفـاضـل مددی یا ابـوفـاضـل مددی

*************************

گشته بهشتی دلـم از، رایحـۀ گـلـشن تو           سائل درگاه تـوأم؛ دست من و دامن تو

رهـروِ وادیِ ولا؛ هـمـدم رنجـی و بـلا           قسمت ما کن نجف و؛ علقمه و کـرببلا

یا ابـوفـاضـل مددی یا ابـوفـاضـل مددی

: امتیاز
نقد و بررسی

آنکه بُوَد رتـبـۀ او؛ سَروَر خـیـل سُعَـدا           بوده هـمـیشه ز ادب؛ نـوکـرشـاه شُهَـدا

سرود ولادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک   

واله روی زیـبـایت؛ هـمۀ آل پـیـغـمـبـر           بنشسته از مقدمت؛ خنده بر لبهای حیدر

مهر سما؛ ماه زمیـن           دسته گـل ام الـبنـیـن


خوش آمدی ابوفاضل؛ خوش آمدی ابوفاضل

****************************

خورده پیوند ازعاطفه؛ دیدۀ مادر بر رویت            دل برد از حور و ملک؛ بوسۀ خواهر بر رویت

ای کعبۀ عشق و وفا           عـزیـز آل مصطـفی

خوش آمدی ابوفاضل؛ خوش آمدی ابوفاضل

****************************

ای که در مکتب ادب؛ مقتدای همه هستی           زادۀ ام الـبـنـیـن و؛ پـسر فـاطـمـه هستی

ای بهترین یار حسین           عباس علمدار حسین

خوش آمدی ابوفاضل؛ خوش آمدی ابوفاضل

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : ناصر شهریاری نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

باز در سینه ها صفا پخش است           نوری از جلوۀ خدا پخش است

نـور انـوار کـربلا پخش است           عطریاس است درفضا پخش است


باز دنیـا سرای احـساس است

همه جا گفتگوی عـبـاس است

ای خــدا از جـمـال تـو پــیــدا           یـل ام الــبــنــیــنــی و زهـــرا

عالـمی قـطره؛حضرتت دریـا           بـا وفــایـی و پـرچــمـت بــالا

روی تـو بـوسه گـاه مـولا شـد

خنده کردی و گل شکـوفـا شد

ای که عـمـری قـرار اربـابـی           گـوشـه ای ز اقــتــدار اربـابـی

جــلــوۀ کــردگــار اربـــابـــی           حـیـدر و ذوالــفـقـار اربــابــی

تـو مـکــرر عــلـــیِّ کــرّاری

آمــدی تـا کـنــی عــلــمـداری

دردهـا را دوا ابـالـفضل است           شیرِ شیر خـدا ابوالفضل است

نجـف مرتضی ابالـفضل است           حـیـدر کـربـلا ابـالـفضل است

ای سراپای تو پُـر از بـرکات

بر جـمـال خـدایـیـت صلـوات

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن بوسۀ حضرت علی بر دستان حضرت عباس در وقت ولادت و ... تغییر داده شد

دست تو بـوسه گـاه مـولا شـد           خنده کردی و گل شکـوفـا شد

بیت زیر ایراد محتوایی دارد و به نوعی محدود کردن صفات و ویژگی های سیدالشهداست لذا تغییر داده شد

ای که عـمـری قـرار اربـابـی           تــو هــمــه اقــتــدار اربــابــی

مدح و ولادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : سید هاشم وفائی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

ای دل هر دو جهـان محو فریبائی تو            در چمن هیچ گلی نیست به زیبائی تو

همه گل ها به گلستان ادب صف بستند            تـا بـبـیـنـنـد دمی روی تـمـاشـائـی تو


تا پراکند خـدا عطر دل انـگـیز تو را            غرق گل شد همه جا فصل شکوفائی تو

چون نسیم سحری عقده گشائی تو بود            بر لب مـرغ سـحـر نغـمـۀ شیـدائی تو

شب میلاد تو با بوسه به روی چو مه ت            می کـنـد دست خـداونـد پـذیـرائـی تـو

ادب آموز جهانی و به دانشگه عـشق            پُر شد از شرم و ادب دفـتر دانائی تو

از غـبـار قــدم نـور دل فـاطــمـه بـود            به خـدا در همه جا سـرمـۀ بیـنـائی تو

همه شب تا به سحر بر سر سجّادۀ عشق            غرق ایـمان و دعـا شد دل دریائی تو

تکیه بر بازوی خیبر شکن حـیدر زد            شور اخـلاص تو و دست تـوانـائی تو

چشمۀ علقـمه شرمنده ز ایـثـار تو شد            آفـریـن بـر ادب تو، به شـکـیـبـائی تو

همۀ هستی تو دست و سر و جانت بود            در ره دوست فـدا شـد همه دارائی تو

باب حاجات خلایق توئی و خلق جهان            چشم دارند بر آن مـعـجـز عیسائی تو

هرکسی بر سر خود شور و هوائی دارد            دل پُـر شور «وفائی» شده شیدائی تو

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن و یا تحریفی بودن مطالب و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تدلیس یا تحریف سخان ائمّه؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید  موضوع بوسۀ حضرت علی بر دستان حضرت عباس در وقت ولادت و ... در هیچ کتابی نیامده

شب میـلاد تو با بوسه زدن بر دستت            می کـنـد دست خـداونـد پـذیـرائـی تـو

مدح حضرت عباس علیه السلام

شاعر : جواد حیدری نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

نام سقـا دیده ها را خوب گـریـان می کند           دیـدۀ پُـر اشک را سـقـا چراغان می کند

او بُود باب الحسین ذُخر الحسین عبدالحسین           عـالـمی را بر در ارباب مهـمان می کند


هرکه میگوید حسین آغوش بگشاید بر او           بر دل سینه زنـان لطف فـراوان می کند

دست داده تا بـگـیـرد دست هر افتاده را           این اباالفضل است برما لطف و احسان می کند

"خـلق می دانند در بهداری قرب حـسین           دردها را بیشتـر عباس درمـان می کند"

مادرش ام البنبن هم ضامن عشاق اوست           در قیامت شیعیان را شاد و خندان می کند

دست او بر دست زهرا روزمحشر دیدنی ست           دست او مشکل گشایی از محبان می کند

پیش او از معجر زینب سخن گفتن خطاست           این سخن عباس را زار و پریشان می کند

سی شب مـاه محـرم باید از عباس گفت           گفتن از او لطف مهدی را نمایان می کند

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن قالب شعر : مربع ترکیب

آسمان امشب ز دامن جای گل ریزد ستاره           مـاه، سرگرم تماشـا مهـر مبهـوت نظاره

مرحبا ای ماه شعبان، ماه آوردی دوباره           ماه آوردی دوباره ماه، نه! یک مـاه‌ پاره


قلب آل‌الله خـرم، چـشم خـیـرالـناس روشن

خـانۀ مـولا شده از طلعـت عـبـاس، روشن

چشم دل بگشا که وجه خالق اکبر ببینی           شیـر ثـارالله را در دامـن حـیـدر ببـیـنی

بلکه در آغوش حیدر، حیدر دیگر ببینی           ساقـی عـترت کنار ساقـی کوثـر ببـیـنی

چـشـم شو تا بنـگـری آیینۀ حـق‌الـیـقـیـن را

شیـر ثـارالله و شمـشیـر امیـرالمـؤمنـیـن را

فاطمه! ام‌البنـین! شیـرخدا را شیر زادی           مرحبا! مادر که بر دست خدا شمشیر زادی

سـورۀ انـا فـتحنـا را بهیـن تفـسیر زادی           لشکر پیروز دشت کربلا را میـر زادی

شیرِ شیر داور است این پای تا سر حیدر است این

فاش می‌گویم که زهرا را حسین دیگر است این

روی داور؛ دست حیدر؛ خصلت و خوی رسولش           سیر معراج الهی هم صعودش هم نزولش

کیست این ریحانةالحیدر که زهرای بتولش           کرده در اوج سرافرازی به فرزندی قبولش؟

نقش پیشانیش باشد این که این یار حسین است

حضرت عباس، سقـا و علمدار حسین است

اوست آن عبدی که کس نشناخت او را جزامامش           ناتمامش خوانده‌ام خوانم اگر ماه تمامش

لرزه‌ها افکنده بر پشت سپاه کفر، نامش           از خـدا و انـبـیـا و اولیـا بــادا سـلامـش

شأن او شـأن امامت دست او دست کرامت

سایۀ قـدش قـیـامت تا قـیـامت راست‌ قامت

جز علی هرکس بگوید مدح او باشد شکستش           بوسه‌گاه مرتضی روی و جبین و چشم و دستش

گشت تقدیم خدا روز شهادت بود و هستش           دست از دست و سر و جان شست در عهد الستش

بر وفای عهد خـود تا پای جان استاد، آری!

هم شعار بذل جان سرداد هم سر داد، آری!

ای که با خون خدا ممزوجی و خون خدایی           دستگیر عالم و سردار دست از تن جدایی

نور چشم فاطمه، مصباح مصباح‌الهدایی           بلکه در روز قیامت بر شهیدان مقتدایی

تو عـلـمـدار حـسـیـنـی تـا ابـد یـار حسیـنی

شیر عاشورای خون و مرد ایـثـار حـسینی

بازوی فرزند زهرا دست از پیکر جدایت           چارده معصوم را باشد به لب ذکر ثنایت

بلکه هنگام ولادت کرده شیر حق دعایت           کیستی تو که امامت گفت جان من فدایت؟

ای هــمـه آزادمـــردان شـاهــد آقــایــی تـو

خـضـر با آب حـیـاتـش تتشـنـۀ سـقـایـی تو

آب دریا نعره زد تا جرعه‌ای از آن بنوشی           غیرتت می‌گفت باید چون دل دریا بجوشی

بین دریا تشنه باشی آب دریـا را ننوشی           مرحبا! تا آخرین خط عطش باید بکوشی

ای شـرار تـشـنـگـی نـور چـراغ مکـتب تو

بـحـر سـوزان تـب تو آب عـطـشـان لب تو

تــو دلـت آرام امـا آب دریـا بـی‌قـرارت           علقمه رفع عطش کرده ز چشم اشک‌بارت

بلکه دریا قرن‌ها گردیده بر گرد مزارت           آب شد خون جبین و گشت جاری بر عذارت

سوخت در آب روان بر تشنگان پا تا سر تو

شک ندارم اینکه زهرا خوانده خود را مادر تو

دل گرفـتار تـو امـا تـو گرفـتار حـسینی           جـان جانانی و با جانت خریدار حسینی

از ولادت تا شهادت محو دیـدار حسینی           بلکه فردای قـیامت هـم عـلـمدار حسینی

کیستی تو؟ کیستی تو؟ ای عطش آب بقایت

وقت جـان دادن پیـمبـر آب آورد از برایت

ای سلام آب بر لب‌های خشکت تا قیامت           ای پس از ایثار جان خویش هم یار امامت

یافته عشق و وفا از خون بازویت سلامت           سائل درگاه تـو آقـایی و جـود و کرامت

این تویی مولا! که منت بر سر میثم نهادی

نخل خشکش را ز بحر بی‌کرامت آب دادی

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما  پیشنهاد می‌کنیم به منظور انطباق مطالب با روایات مستند و معتبر و انتقال بهتر معنای شعر، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

تــو دلـت آرام امـا آب دریـا بـی‌قـرارت           بحر، رفع تشنگی کرده ز چشم اشک‌بارت

مدح حضرت عباس علیه السلام

شاعر : علی کفشگر نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

ای آن که ز ادراک تو ایـمـان متـصوّر           از پنجۀ لا حـولِ تو... طوفـان متصوّر

بـا غـرّش تـان گـشـت قـیـامت مـتـبـادر           در عـلـقـمـه دریـای خـروشان متصوّر


نـام تـو نـمـوده ست جـهـان را مُـتـرنّـم           سـقّـایـی و بـا یـاد تـو بـاران مـتـصـوّر

«غیرت» رگ جوشیدۀ در گردن یار است           تـنـهـا بـه مـقـام تـو شـود آن مـتـصـوّر

دسـتـان تو آیـات بریده ست اباالـفضل!           گشته ست چنان سورۀ رحمان متصوّر

نـام تـو کــلــیــدِ ادب و روح نـجــابـت           در پـرسش تـاریـخ، کـمـا کـان متصوّر

در شـرح تو و دست تو عـالـم مـتحـیّـر           ایـثــار تـو در یـاد شـهـیـدان مـتـصـوّر

مشک و عَلَم و منصبِ سقّایی ات عباس           در ذهـن تو فـریـاد عـمـو جان متصوّر

بیچاره فراتی که به کامش نرسیده ست           هستی تو در آن ذهـن پـریشان متصوّر

تو غـرّش پنهـان عـلـی در عَـرَصـاتـی           در پنجـۀ ایـمـان تو طـوفـان مـتـصـوّر

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مسدس ترکیب

مــادر مــاه بـنـی‌هـاشـم! قــمـر آورده‌ای           نـخـل امــیــد ولایـت را ثــمـر آورده‌ای

بـحـر مـوّاج کـرامـت را گهـر آورده‌ای           کـلک صنع کـبـریـایـی را اثـر آورده‌ای


هرچه در وصفش بگویم خوب‌تر آورده‌ای           بـر امیـرالـمـؤمنین زیبــا پسـر آورده‌ای

این پسر شمشیر و شیر عترت پیغمبر است

پای تا سر حیدر است و حیدر است و حیدر است

این پسر دست علی دست علی دست خداست           این پسر یک مطلع الانوار مصباح الهداست

این پسر تا حشر ثاراللّهیان را مقتداست           این پسر قربانی کوی حسین از ابتداست

این پسر دست خدا با دست از پیکر جداست           این پسر روح حسین ابن علی «روحی فدا»ست

این پسر ماهی است در بین دو مهرِ فاطمه

این بـود باب الحـسین و باب حـاجـات همه

بیت مولا، باغ جنّت، یاسمن، عباس توست           روح غیرت، جان آزادی به تن، عباس توست

هاشمیّون را چراغ انجمن، عباس توست           وارث شمشیر و دست بوالحسن، عباس توست

ملجأ و باب المراد مرد و زن، عباس توست           بت‌شکن: مولاعلی، لشکرشکن: عباس توست

این خـداونـد ادب، عـبد خـداوند است و بس

درشجاعت، در وفاداری، نظیرش نیست کس

کیست عباس آنکه وجه‌ الله محو روی اوست           آل هاشم را همه دل در کمند موی اوست

همچو خوی حیدر و زهرا؛ یقیناً خوی اوست           ذوالفقـار فاتـح خیبـر، خم ابـروی اوست

نخل سرسبز ولایت قامت دلجوی اوست           آبـروی آبـرومندان ز خاک کوی اوست

از دل گهـواره تـا امـواج خون در عـلـقمه

لحظه‌ای غـافـل نگردید از حسین فـاطـمـه

آفتاب طلعـتش خورشیـد رخسار حسین!           دیـدن رخسـار او، تکـرار دیـدار حسین!

از شب میلاد بودش دل، گرفتار حسین!           نقد جان در دست و سرگردان به بازار حسین!

با سر و با دست و چشم و تن خریدار حسین!           حامی و سردار و سقّا و علـمدار حسین!

با وجـود آن که خود مظلوم ظالم‌سـوز بود

مثل حـیدر عابد شب بود و شیـر روز بود

مادر سادات زهرا خوانده خود را مادرش           حـیـدرکـرّار می‌خوانـد حسیـن دیگـرش

عمّـۀ سادات می‌ بالد که باشد خواهـرش           ایستـاده با ادب حتّی ادب در محضـرش

آفـریـنش تـا قـیـامت تشنــه‌کام ساغـرش           حاجت کونین جوشیده است از خاک درش

در حریمش اکتفا کردن به یک حاجت کم است

کم مخواه از او که او باب المراد عالم است

او که بــا مـاه جـمـالـش عـالم‌آرایـی کند           او که بر خاکش سرافرازی جبین‌سایی کند

او که بی وی عشق هم احساس تنهایی کند           او که بـر خیـل شهیـدان نیـز آقـایی کـند

آل عصمت را ز اشک دیـده سقایی کند           خون خود را وقف بر گل‌های زهرایی کند

جسم‌ و جان و چشم و دستو سر دهد در راه‌ دین

گــل کـنـد تـقــدیـم ثـارالله از زخــم جـبـیـن

اوست سقایی که در آغوش دریا سوخته           هم زده آتش به دریا، هم به صحرا سوخته

همچو شمعی در شرار دل سراپا سوخته           آب گشتـه در میـان آب و تـنهـا سـوخته

مشک هم از اشک آن لبْ تشنه‌ سقا سوخته           مثـل تصویـرِ لبِ فـرزند زهـرا سـوخته

اشک صد ایّـوب می‌جـوشد به یاد صبر او

تـا قـیـامـت آب مـی‌گـردد به دور قـبــر او

ای خدا را تیـغ بُـرّان در نیـامِ اهل‌ بیت!           ای علی را شیر غرّان در کنام اهل‌ بیت

ای به رخسـارت تجـلاّی تـمـام اهل‌ بیت           ای مقامت در صف محشر مقام اهل‌بیت

هم به «نفسی انت» فرمودت امام اهل‌ بیت           هم به شمشیـرت نوشته انـتـقـام اهل‌ بیت

می‌رسد روزی که حق را باز هم یاری کنی

بـاز، بـازآیـی و بـر مهـدی عـلـمـداری کنی

تشنه‌ای و چـشم ما دریـا به پایت ریخته           دل رویِ دل در حریم با صفایت ریخته

فیض روح الله در صحن و سرایت ریخته           همچو باران استجـابت از دعایت ریخته

اشـک ثـار الله روی دست‌هـایت ریـخـته           بال حورالعیـن بَـر پـای گـدایت ریخـته

جوشد از خـاک درت اشک منـاجـات همه

بیشتر باشد به کویت عرض حـاجـات همه

مهر تو دین من، آیین من، ایمان من است           زخم‌هـای پیکـرت آیـات قـرآن من است

پای تا سر دردم و خاک تو درمان من است           با تو بودن از ولادت دین و ایمان من است

ذکر یا عبّاس درمان تن و جان من است           دست من خالی و مدحت دُرِّ غلطان من است

نـیـستـم قـابـل که گویم «میثم» کوی تـوأم

هر که هستـم یا ابـوفـاضـل ثـنـاگوی تـوأم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن بوسۀ حضرت علی بر دستان حضرت عباس در وقت ولادت و داستان علت بوسیدن و... تغییر داده شد

غرق گل از بوسۀ دست خدا بازوی اوست           ذوالفقـار فاتـح خیبـر، خم ابـروی اوست

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

اشـک ثـار الله روی دست‌هـایت ریـخـته           بال حورالعیـن رویِ پای گدایت ریخـته

مدح حضرت عباس علیه السلام

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای ماه هـاشمی سر و جـانـم فـدای تو            شـیـواتـریـن تـرانـۀ عـمـرم بـرای تـو

عشق از حضور چشم تو تکثیر میشود            جاریست عطر عشق و غزل در هوای تو


نـامت حـواس شعر مرا پـرت می کند            ایـنـجـا من و قلم؛ دل من کـربلای تو

آقـا دخـیـل بـسـتـه نگـاهـم به دستهات            من مـؤمـنم به مـعـجـزۀ دست های تو

تـو عـبـد صـالـحـی و سـلام نـمـاز ما            عـرض ارادتـیـسـت نـثـار صفـای تو

دریا هنوز چشم به راهت نشسته است            شرمنده اند آب و عـطـش از وفای تو

انـگـار واژه هـای من آتش گـرفـته اند            با یـاد هُـرم لـعـل لـبـت؛ از حـیـای تو

: امتیاز

مدح حضرت عباس علیه السلام

شاعر : یوسف رحیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : قالب شعر : ترکیب بند

بـایـد حـسـیـن دم بـزنـد از فـضـائـلت            وقـتـی حـسیـنی است تـمـام خصائـلت

تعبیرهای ما همه محدود و نارساست            در شـرح بی کـرانـی اوصاف کاملت


بی شک در آن به غیر جمال حسین نیست            آئـیــنـه ای اگـر بــگــذاری مــقـابـلـت

ای کاشف الکـروب عزیزان فـاطـمـه            غم می بری ز قلب همه با شـمـائـلـت

در آسـتـانـۀ تـو گـدایـی بـهـانـه اسـت            دلـتـنـگ دیـدن تـو شـده بـاز سـائـلـت

با زورق شکـستـۀ دل؛ سال های سال            پـهـلـو گـرفـتـه ایـم حــوالـی سـاحـلـت

بی شک خدا سرشته تو را از گل حسین

سـقـای با فـضـیـلت و دریـا دل حـسـیـن

تو آمدی و روشنی روز و شب شدی            از جنس نور بودی و زهرا نسب شدی

در قامتت اگرچه قیامت ظهور داشت            الـگـوی بـنـدگی و وقـار و ادب شدی

هم چشمهای روشنـت آئـینـۀ رجـاست            هم صاحب جلال و شکوه و غضب شدی

بـایـد که ذوالـفـقـار حـمـایـل کنی فقط            وقتی که تو به شیر خدا منتسب شدی

در هیبت و رشادت و جنگاوری و رزم            تو اسـوۀ زهیر و حبیب و وَهب شدی

در دست تو تلاطم شمشیر دیدنی ست            فرزند لافـتـایـی و شـیـر عـرب شـدی

فـرمـانــدۀ ســپــاهــی و آب آور حـسین

ای نـافـذ البـصـیـره ترین یـاور حـسیـن

بی شک تو صبح روشن شبهای تیره ای            خورشیدی و به ظلمت این شام چیره ای

تـسـخـیـر کرده جـذبـۀ چشم تو ماه را            بی‌خود که نیست تو قمر این عشیره ای

عصمت دخـیل تار عـبـای تو از ازل            جز بندگی ندیده کسی از تو سیـره ای

قدر تو را کسی نشناسد در این مـقـام            وقـتـی برای امر شـفـاعت ذخـیـره ای

ما را بس است وقت عبور از پل صراط            از تـار و پود بیـرق تو دستـگـیـره ای

چـشم امـیـد عـالـم و آدم به دست توست

باب الحسین هستی و پرچم به دست توست

فردوس دل همیشه اسیـر خیال توست            حتی نـگـاهِ آیـنـه مـحـو جـمـال توست

تو سـاقـی کرامت و لطف و اجـابـتـی            این آب نیست زمزمه های زلال توست

ایثار و پایمـردی و اوج وفـا و صبـر            تنها بیان مخـتصری از کـمـال توست

در محضر امام؛ تو تسلیـم مـحـضی و            والاترین خـصائـل تو امـتـثـال توست

فردا همه به منزلتت غبطه می خورند            فردا تمام عـرش خـدا زیر بال توست

باب الحـوائـجی و اجـابت به دست تو            تنها بخواه، عـالم هستی مجـال توست

ای آفـتـاب عـلـقـمـه: روحـی لـک الـفـدا

ای آرزوی فـاطـمـه: روحـی لک الـفـدا

ای آفـتـاب روشـن شـبـهـای عـلـقــمـه            سرو رشید خوش قد و بالای عـلـقـمه

داده ست مـشـک تـشنـۀ تو آب را بها            ای آبـروی آب، مـسـیـحـای عـلـقـمــه

وقتی که چند موج عـلـیـل شریـعـه را            کرده ست خاک پای تو دریای علقمه

لب تشنـۀ زیـارت لبهـات مـانـده است            آری نـگـفـتـه ای بـه تـمـنّـای عـلـقـمه

امروز دستهـای تو افـتـاد روی خـاک            تا پـا بـگـیـرد از دل صحـرای علقـمه

با وعده های مـادرت آسوده خـاطـریم            چـشـم امـیـد ماست به فـردای عـلـقمه

این عطر یاس حضرت زهراست می وزد            از سمت کـربـلای تو، سـقـای علـقـمه

شبهای جـمعه نـالـۀ مـحـزون مـادری            مـی آیـد از حـوالـی دریــای عـلـقـمـه

ام البـنـیـن و فـاطـمـه با قـامـتـی کـمـان

اینجا نشسته اند و شده آب روضه خوان

فرصت نـداد تا که لـبـی تر کـند گـلـو            دارد به دست، ماه حرم، مشک آرزو

می آید از کـنـار شـریـعـه شهـاب وار            بسته ست راه را به حـرم لشکر عـدو

طـوفـان تـیـر می وزد از بین نـخـلـها            حالا شـنـیـدنـی شده با مشک گـفـتگو:

«بسته ست جان طفل صغیری به جان تو            بر مشک آب نه که تـویـی جـام آبـرو

ای مشک جان من به فدای سر حسین            امـا تـو آب را بـرسـان تـا خـیـام او»

اما شکست ساغر و ساقی ز دست رفت            جاری ست خون ز بادۀ چشمش سبو سبو

با مشک پاره پاره به سوی حرم نرفت            تـا بـا امـام خود نـشـود بـاز رو بــرو

تـنـهـا پـنـاه اهل حرم بر نگـشته است            می بـارد از نـگـاه سکـیـنه: عمو عمو

در خیمه اوج بی کسی احساس می شود

خـورشیـد نـیـزه ها سر عـبـاس می شود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

«بسته ست جان طفل صغیری به جان تو            تو مشک آب نه که تـویـی جـام آبـرو

مدح و ولادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : مهدی نظری نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

سـر سجادۀ دل؛ وقـت نـماز است هنوز            بهترین لطف دعا راز و نیاز است هنوز

عاشقیِّ من و ارباب چو راز است هنوز            این در خانه عشق است که باز است هنوز


پـس بـیـا عـاشـق جـود و کـرم یـار شـویـم

هـمـگـی مـست مـیِ نـابِ عـلـمـدار شـویـم

به روی دست علی ماه هویدا شده است            ایـن قـمـر آیـنـۀ هـیـبـت بـابـا شده است

به رخش شمس خدا محو تماشا شده است            در دل زینب و ارباب چه غوغا شده است

گـفـت اربــاب بـه زیـنـب قــمــرم مـی آیـد

دلـت آســوده کـه ســردار حــرم مــی آیــد

ناز این دلبر خوش چهره خـریدن دارد            گلِ بوسه ز لبـش بَه که چه چیدن دارد

حـیدر از لعل لـبـش میل مکـیـدن دارد            ماه و خـورشید در این ثانیه دیدن دارد

شـیـر با شیرِ خودش لـرزه به دنیا انداخت

گـل بـوسـه به روی چـهـرۀ سـقـا انـداخـت

جامه ای دوخته مادر، چه به او می آید            واژۀ یـاس مـعـطــر چـه بـه او مـی آیـد

رفـتـه بر شانۀ حـیـدر؛ چه به او می آید            نام فـرمـانـده لـشـگـر چـه به او می آید

آمـده درس ادب را بـه جــهــان بـاب کـنـد

زَهــرۀ دشـمـن خـود را به رجـز آب کـنـد

حـلـقـۀ دار جـنـون بر سـر گـیـسو دارد            بَه چه تیغ کجی این طفـل به ابرو دارد

بازوانش چو علی قـدرت و نیـرو دارد            چون که یا فاطمه را نقش به بازو دارد

روی پــیــشـانـی خــود نــور ولایـت دارد

یـل مـولاست که این گـونه شجـاعـت دارد

ساقی از دست خودت جام می ناب بده            تـیـغ بـردار و کمی پـیـش پـدر تاب بده

خواب راحت به دل و دیده بی خواب بده             قـوّت قـلـب تو به زینب و اربـاب بـده

عـجـبـی نـیـست تو را قـبـلـۀ حـاجـات کنند

هـاشمـیـون همه شـان بر تو مبـاهـات کـنـند

آمدی تا بـشـوی در همه جا یار حـسین            لحظه لحظه بشوی محرم اسرار حسین

قبل اکبـر تو شدی یـوسف بازار حسین            تو فقط گشته ای عباس عـلـمدار حـسین

پـا بـکـوبـی هـمـۀ ارض و سـما می لـرزند

تو چه کردی که همه از غضبت می ترسند

در سیاهی زمین روی چو ماهت کافی ست            تا که والیل شود موی سیاهت کافی ست

علی اکبر که بَرت هست سپاهت کافی ست            تیغ بگذار زمین نیمه نگاهت کافی ست

برق چشمت بکـند کار دو صد خـنـجـر را

آمــدی زنــده کــنــی واژه یــا حـــیــدر را

بـا غـلامـی شما بـوده که عـزّت داریـم            از شما درس وفاداری و غـیرت داریم

هر چه داریم ازین گوشه چشمت داریم            دور ایــوان شـمـا مـیـل زیـارت داریـم

ما که عـمـری ست گرفـتار گرفـتار تـوأیـم

کـاش هــر روز بـبـنـیـم کـه زوار تــوأیــم

جـان عـالـم بـشـود کـاش فـدای دسـتـت            پــادشــاه اسـت بـه والله گــدای دسـتـت

بـاب حـاجـات شـده نـام عـطـای دستت            روضه ها خوانده ام ای یار برای دستت

روز محشر که شود دست تو نزد زهراست

دست تو روز قیامت که شود شـافع ماست

: امتیاز
نقد و بررسی

 ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر ابیات اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین ابیات زیر کنید.

ناز این دلبر خوش چهره خریدن دارد            بوسه از لعل لبش بَه که چه چیدن دارد

حیدر از لعل گـلش میل مکـیـدن دارد            ماه و خورشید در این ثانیه دیدن دارد

با توجه به مستند نبودن داستان بوسیدن دست حضرت عباس در هنگام تولد و .... بیت زیر تغییر داده شد

شـیـر با شیرِ خودش لـرزه به دنیا انداخت       گـل بـوسـه به روی بـازوی سـقـا انـداخت

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

ما که عـمـری ست گرفـتار گرفـتار تـوأیـم       کـاش یـک روز بـبـنـیـم کـه زوار تــوأیــم